رمز شب

امشب میخواهم برای تو بنویسم، مثال تمای شبهای دیگرم

ای نوشخند صبح، ای چشمه شراب ...

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی

آهنگ اشتیاق دلی دردمند را

شاید که پیش ازین نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده سر در کمند را

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب

بیمار خنده های توام بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب

رمز شب...

سال ۲۰۱۲ بود وقتی برای آخرین بار دیدمت، یادته ویلا بورگزه کنار مجسمه فردوسی سال نو ایرانیو باهم جشن گرفتیم، یادته چقدر از دیدنه هم خوشحال شدیم و چقدر صحبت کردیمو خندیدیم و عکس گرفتیم این چند روز اخیر خیلی به فکرت بودم خیلی سال بود که ازت خبر نداشتم، امروز گفتم دیگه باید بهت پیام بدم، نمیدونستم کجایی و چیکار میکنی، امیدوار بودم هنوز ایتالیا باشی تا بتونیم ‌همو‌ببینیم و وقتی پیجتو باز کردم که بهت پیام بدم به هرچیزه دیگه ای فکر کردم جز دیدن عکست با یه روبان سیاه.سال ۲۰۱۲ بود وقتی برای آخرین بار دیدمت و هرگز فکر نمیکردم که اون آخرین دیدارمون باشه و اون آخرین عکسمون. رمز شب...ادامه مطلب

دختران آفتاب شهر تلخ من لبخند به دوش و بسته چشمدر راه پر ز پریشانی و نیاز با دستان بسته ز خشم و ز دردفریاد قلب دردمند مرا ضجه می زنندLe ragazze del sole della mia amara cittàCon sorriso sul spalle e gli occhi chiusiSulla strada piena di angoscia e di speranzaCon le mani chiuse con rabbia e doloreGridano l’urlo del mio cuore addolorato رمز شب...ادامه مطلب

پونزده سال از اولین باری که اینجا نوشتم میگذره و هنوزم میگم

.

میخواهم باشم، نفس بکشم زندگی کنم

چون هستم، چه بخواهم و چه نخواهم

میخواهم برسم به رمز شب

رمز زیبا و جادویی شب

...

ولی این بار با حتی حضور گرم تو

حضور گرم و پر از عشق تو

رمز شب...

توی یه محوطه خیلی عجیبی بودیم یه جایی مثل یه کلیسای بزرگ و بدون سقف. با گنبدی هایی به سبک گوتیک و با آجرهایی به رنگهای روشن, و آسمونی که تقریبا آبی بود.وسط اون محوطه یه حوضچه آب بزرگ بود که ما دورش بدون دلیل قدم می زدیم.ما عادی نبودیم.تمومه وجودمون آتیش بود با دوتا دست و دوتا پا.تنها ما اونجا بودیم! باهم حرف هم نمی زدیم و فقط بطور نامنظمی راه می رفتیم.فضا خیلی آشفته و پر از اضطراب بود.و من می دونستم که اینجا جهنمه. رمز شب...ادامه مطلب

صدایم کن صدای تو به شب پروانه می دوزدنگاهم کن نگاه تو برایم خانه می سازدبخند ای صبح نورانی پس از شب های طولانیکه هر اعجاز لبخندت مرا بیگانه می سازدببار ای آبی آرام بر صحرای خشک منسحر باغم درختانم برایت لانه می سازدبریز ای شوق پی در پی به صحراهای آبادمخرابم کن خراب تو مرا ویرانه می سازدتو آتش باش و بر پاشو به سر تا پای شعر منمن آوازم که از عشقی کهن افسانه می سازدپریشان شو پریشان تر از آن شب های طوفانینسیم از شهر ویرانم برایت شانه می سازد❤️ رمز شب...ادامه مطلب

جهان به اعتبار خنده تو زیباست بهشت من همین دقیقه ها همینجاست ❤️ رمز شب...

تو اینروزای پر از خشم و غم، یه روزنه کوچیک یه نقطه نور برات یه پنجره میشه رو‌به امید

الئونورا همون روزنه کوچیکه که با اومدنش، خورشید امید رو‌توشبامون روشن کرد

قدمهای کوچیکت پر از برکت و شادی و عشق و امید باشه پرنسس کوچولوی زیبای من ❤️

رمز شب...

حالم خوب شه،

قول میدم شهرو ‌شیرینی میدم

تو هر کوچه، جای اونایی که نیستن گل میزارم

بازم میشه، دور هم جمع بشیم بگیم بخندیم

بازم میشه، درو پشت سر اینروزا ببندیم

...

رمز شب...

آدم وقتی حالش خوب نباشه، حوصله هیچکاریو ندارهالانم من اینجوریم، دل و دستم به هیچیو هیچ کاری نمیره، مثل وقتی تو بیمارستان بودم که حتی حوصله فیلم دیدن که یکی از بهترین سرگرمیهامه هم نداشتم الانم حالم خوب نیست، حال دلم خوب نیست، چطور میتونم خوب باشم وقتی حال مردمم خوب نیست چه دردی میکشیم، چه زجری میکشیم دورم اما دل و روحم اونجاست نگرانتوتم نگرانه همتون، امیدوارم غمهامون به شادی تبدیل بشه رمز شب...ادامه مطلب